|
روزی ملانصرالدین خطایی مرتکب میشود و او را نزد پادشاه می برند تا مجازاتش را تعیین کند. پادشاه برایش حکم مرگ صادر می کند اما مقداری رافت به خرج می دهد و به وی می گوید اگر بتوانی ظرف سه سال به خرت سواد خواندن و نوشتن بیاموزانی از مجازاتت درمی گذرم . ملانصرالدین هم قبول می کند و ماموران حاکم رهایش می کنند عده ای به ملا می گویند مرد حسابی آخر تو چگونه می توانی به یک الاغ خواندن و نوشتن یاد بدهی؟
نظرات شما عزیزان:
webe bahali dari khoshhal misham be webe manam sarbezanio nazar bedi
سلام عزیزم وب جالبی داره
و خییییییییییلی خوب و قشنگه مطلبت هم جالب بود خوشحال میشم به بلاگم بیای دوست داری باهم تبادل لینک داشته باشیم ولنتاین هم مبارک چه فرقی میکند مهره ی سیاه باشم یا سفید چشمانت با اولین حرکت ماتم میکند
|